7
هی روز
هی آفتاب
هی چشم باز کردن های بی دلیل
شب
هی حرام
بر روز هایی که
بود و نبودش – باید!-؛
روز های آمدن
شمع های افروخته
کودکی ها
موهای بافته و ...
هی نوستالژی های حسرت بار
این روز ها
هی رفتن
هی تختهای روان !- روی دستان تکبیر
هی شمعهای نیم سوخته !– در هجوم باد
هی روزهای فرو رفته! - در انتظار آتش
هی روزهای کبودی!؟ - درفصل های بی تکرار
هی!هی!هی!ه......ی.....!
علی رضا پرویز- یکم دیماه 92
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم دی ۱۳۹۲ ساعت 14:2 توسط علی رضا پرویز
|