چه  بی قرارم می کند

عطر نارنج ِ شکسته  در ترنج  گیسوانت

مژگان ِ در هم  پیچیده ات

چون پیچ های در هم  تنیده ی یاس

چشمان  پر راز و رمزت 

و سکوتت

 در شب ِ آرام برکه

*

عطر خاطره

ترنج  یاد

گرمای دستانت

و تردید

*

شکستن

خواستن

دور خیزی به  بلندای روح ات

  در آغوش کشیدن ِ امید

علی رضا پرویز

خرداد هشتادو  هشت